جزیره خیالی محمدصالح کامرانی
پا گذاشتم تو جزیره
یه جزیره خیالی
یه جزیره توی رویا
اون جایی که توش می بالی
این جزیره پُره عشقه
پُره معنا و تمنا
پُره از شادی و بخشش
پُره احساس و تقلا
همتون بیاین به اینجا
این جزیره پر حرفه
اگه تا تهش بمونی
می بینی که مثل چسبه
جزیره خیلی بزرگه
پُره از روزای رنگی
پُره حرفهای نگفته
راجع به هر چی و هر کی
دیگر فرصتی نمونده
وقتی واسه حرف زدن نیست
ما باید نشون بدیم که
نمره جزیره هست بیست
********************************************
هوای اینجا گرفته
نه خنکای نسیمی
خبری هم از باران نیست
چه بگویم
لااقل تو بیا
... که شاید نه حتما
تو که باشی دیگر نیازی
به نسیم و باران نیست